۳ مطلب در خرداد ۱۳۹۵ ثبت شده است

بهترین

هر چه داری باز مال این و آن بهتر تر است

مرغ همسابه زغاز خانه مان بهتر تر است


گفت زن ها را چگونه می پسندی ؟ گفتمش:

خوشگل و پولدار، اما بی زبان بهتر تر است


گفت: بین دختر شیرازی و رشتی کدام؟

گفتمش: هر دو ، ولی مازندران بهتر تر است


در امان از زخم چشم مردمان تنگ چشم

از گالانت و بنز ، ماشین ژیان بهتر تر است


درد بی درمان ما را آب درمانی دواست

لیک آب دیده از آب روان بهتر تر است


گفتم: ای حاجی گوارا پول کم اما حلال

گفت: نه ! پول حرام اما کلان بهتر تر است


داشت ویلای دو صد هکتاری و میگفت باز

خانه ی بهمان و ویلای فلان بهتر تر است


گشتم احزاب و فرق را در جهان و عاقبت

دیدم از هر فرقه ای حزب خران بهتر تر است


گر چه با پارتی ره صد ساله را یک شب روی

لیکن از بهر ترقی نردبان بهتر تر است


در خراب آباد بی قانونی و هردمبیلی

دوستی با جمع دزد از پاسبان بهتر تر است


تا که خنجر می زنند از پشت یاران شفیق

اعتماد و یکدلی با ناکسان بهتر تر است


گوسفندی زیر چاقوی شبانی گریه کرد

گفت گرگ تیز دندان از شبان بهتر تر است


روز روشن جان و مال و آبرو را می برند

از چنین قومی ، گروه طالبان بهتر تر است


عالمان بی عمل را گو که صد بار از شما

بی سواد هالوی هیچی ندان بهتر تر است

۱۷ خرداد ۹۵ ، ۱۶:۰۱ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
محمدرضا داوودی

عشق یعنی چه؟

کودکی کنجکاو می پرسد:

 ایها الناس ، عشق یعنی چه؟

 

دختری گفت: اولش رویا

 آخرش بازی است و بازیچه

 

مادرش گفت: عشق یعنی رنج

پینه و ز خم و تاول کف دست

 

پدرش گفت: بچه ساکت باش

 بی ادب ، این به تو نیامده است

 

رهروی گفت: کوچه ای بن بست

 سالکی گفت: راه پر خم و پیچ

 

در کلاس سخن معلم گفت:

 عین و شین است و قاف ، دیگر هیچ

 

دلبری گفت: شوخی لوسی است

 تاجری گفت : عشق کیلو چند؟

 

مفلسی گفت: عشق، پرکردن

  شکم خالی زن و فرزند

 

شاعری گفت: یک کمی احساس

 مثل احساس گل به پروانه

 

عاشقی گفت: خانمان سوز است

 بار سنگین عشق بر شانه

 

شیخ گفتا: گناه بی بخشش

 واعظی گفت : واژه بی معناست

 

زاهدی گفت: طوق شیطان است

 محتسب گفت: منکر عظما است

 

قاضی شهر عشق فرمود

 حد هشتاد تازیانه به پشت

 

جاهلی گفت: عشق را عشق است

 پهلوان گفت: جنگ آهن و مشت

 

رهگذر گفت: طبل تو خالی است

 یعنی آواز آن ز دور خوشست

 

دیگری گفت: از آن بپرهیزید

 یعنی از دور کن بر آتش دست

 

چون که بالا گرفت بحث و جدل

 بین آن قیل و قال من دیدم

 

طفل معصوم با خودش می گفت:

 من فقط یک سوال پرسیدم !


محمدرضا عالی پیام (هالو)

۱۷ خرداد ۹۵ ، ۱۵:۵۸ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
محمدرضا داوودی

امام زمان (عج)

معنی فاصله ها چیست برایم بنویس

درد این واژه سرا چیست برایم بنویس

تو تماشاگر من بلکه نه من فاصله ای

علت دوری ما چیست برایم بنویس

همه جا غرق دعا میشوم از آمدنت

معنی اشک و دعا چیست برایم بنویس

خون دل خوردنت از بار گناهان من است..

معنی شرم و حیا چیست برایم بنویس

مثنوی نه ، غزلی نه ، نه قصیده آقا

مصرع از درس وفا چیست برایم بنویس

دست من را تو نگیری به زمین می افتم

حکمت دست شما چیست برایم بنویس

تو برایم بنویسی به یقین میفهمم

حرمت خون خدا چیست... برایم بنویس

۰۲ خرداد ۹۵ ، ۱۱:۱۹ ۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
محمدرضا داوودی